درود بسیار بر همهی دوستان
حتما میپرسید پس تا حالا کودوم گوری بودم؟ نپرسید که دلم خونه (زندگیم به فاک بود یه کمی) اما با کوله باری پر از امید برگشتم (دروغ میگم عین سگ اصحاب کهف! میخوام بمیرم و راحت بشم اما میترسم اون دنیا فیبر اپتیک بکنن تو ماتحتم) . ما یک ایاسپی یه بیسیم زدیم دم پاساژ تندیس که حوزهی دربند و تجریش وشمال شرق تهران رو پوشش میده و من خیلی گرفتار کار اونجا بودم. از این پس افزون بر اراجیف مهندسی نرمافزار براتون ارجیف شبکه هم مینویسم. البته نه اون شبکهای که تو کتاب پرفسور تننباوم نوشته و نه اون شبکهای که برق کار سرکوچه بهتون میگه، بلکه یه چیزی شبیه اونی که مهندسهای سیسکو یا مایکرسافت میدونند. یعنی بیخیال مزخرفات آکادمیک و بچسب به دانش کاربردی. امیداورم خشتون بیاد. نیازی به گفتن نیست که اراجیف مهندسی نرمافزار هم سر جاشه.
اونجای آدم خالی بند . هردفه یه همچین چیزی نوشتی رفتی تا دو سال دیگه بر نگشتی
ای امان از دوست ناباب
دیدی رفتی و برنگشتی !!! لاقل یه چیزی بنویس دلمون بخوشه 😦
داش علی اینجوری با اون چشای سیات دلمو سوراخ نکن. گرفتارک به خدا. مینویسم. چشم.